نظریه های روان درمانی تاریخچه - چارچوب نظری - کاربرد درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب
نويسندگان پنج شنبه 21 ارديبهشت 1391برچسب:EMDR ,حساسيت زدايي و تجديد پردازش,سندرم استرس پس از سانحه,ارتباطات ذهن - بدن ,نظام پردازش اطلاعات,, :: 18:4 :: نويسنده : نصرت نوجوان
بيماراني كه ساليان متوالي از اضطراب ،خاطرات پريشان كننده،كابوسهاي شبانه،بي خوابي،عشقهاي نافرجام ،تجاوز ياحوادث معذب كننده رنج مي برند،مي توانندبا استفاده از يك روش انقلابي جديد در درمان ،موسوم به EMDR درمان شوند. تحقيقات نشان مي دهند كه EMDR روشي بسيار سريع ،ايمن و موثر است.EMDR از دارو يا هيپنوز استفاده نمي كند.اين تكنيك بسيار ساده ،غير تهاجمي و شامل همكاري بيمار درمانگر است بصورتي كه ترميم و درمان بطور موثري انجام پذيرد.اين درمان كوتاه مدت و قدرتمند براي طيف وسيعي از اختلالات شامل دردهاي مزمن ،فوبياها،افسردگي ،استرس ،حملات پانيك،اختلالات تغذيه اي و Self Image ضعيف و اختلالات هيجاني قوياُ موثر است. EMDR مختلف يك تكنيك رواندرماني جديد است كه حساسيت زدايي و تجديد پردازش با حركات چشمي ناميده مي شود و همچنين تكنيكي موثر و سريع الاثر براي درمان PTSD (سندرم استرس پس از سانحه) مي باشد اين تكنيك از تحريك دو سويه با حركات چپ و راست چشم تحريك لمسي يا صوتي استفاده مي كند كه با فعال مكرر نيمكره هاي مغز ،تجارب هيجاني راكه در سيستم عصبي بدام افتاده اند ،تخليه مي كند.اين تكينيك به سيستم نوروفيزيولوژيك و اساس ارتباطات ذهن - بدن كمك مي كند كه خود را از سيستم هاي بلوكه كننده وارهانده و ارتباطات جديد را شكل دهد. فرض بر این است که انسانها از یک نظام فیزیولوژیکی فطری برخوردارند که برای پردازش اطلاعات در جهت سلامت روانی تنظیم شده است. نظام پردازش اطلاعات برای بازگرداندن سلامت روانی طراحی شده است ، درست به همان صورتی که باقی بدن وقتی که صدمه می بیند ،از لحاظ فیزیولوژیکی التیام می یابد.به طور خلاصه ، آسیب روانی زمانی روی می دهد که نظام پردازش اطلاعات متوقف شده باشد. ادامه مطلب ... چهار شنبه 20 ارديبهشت 1391برچسب:زيگموند فرويد,بي اف اسكينر ,كارل راجرز ,رويكرد روان,رفتارگرايي افراطي , ديدگاه انسان گرايانه ,تنش ,سايقه جنسي,سايقه پرخاشگري,حيواناتي وحشي,فرايند همسازي ,والايش ,خود, :: 21:37 :: نويسنده : نصرت نوجوان
(مقايسه ها، تقابل ها، انتقادها)
انديشه هاي اصلي زيگموند فرويد، بي اف اسكينر و كارل راجرز چندين دهه ما را به خود مشغول داشته است. با اين همه اين انديشه ها هنوز منسوخ نشده اند، توجه را به خود معطوف مي دارند، بحث انگيز و پژوهش برانگيزند، و مورد انتقاد يا تحسين قرار مي گيرند. اين انديشه ها يا مبناي تلاش هاي بسياري هستند كه در حال حاضر براي درك و تغيير رفتار انسان به عمل مي آيد يا تلاش هاي بسياري را تحت تاثير خود قرار مي دهند. اين انديشه ها به رغم رشد سريع و گسترده روان شناسي از عناصر مهم و حياتي اين رشته به حساب مي آيند.
رويكرد روان تحليلي فرويد، رفتارگرايي افراطي اسكينر و ديدگاه انسان گرايانه راجرز عملاً سه مکتب روان شناختي متفاوت هستند. اين رويكردها براي پرسش هاي عمده زير، پاسخ هاي متفاوتي دارند
ادامه مطلب ... دو شنبه 4 ارديبهشت 1391برچسب:اعتماد به نفس,گروه درمانی, ,نوجوانان, :: 14:46 :: نويسنده : نصرت نوجوان
چکیده:در این مقاله گروه درمانی به عنوان تکنیک جدید برای ترفیع اعتماد به نفس در میان نوجوانان و جوانان توضیح داده شده است.هدف این روش ایجاد تعادل بین سه منبع تکوین خود است که توسط شونمن(1984، 1981)ابراز شده است.در این مقاله، نحوه اداره چهارده جلسه گروه درمانی و تکالیف مربوطه توصیف شده است.این گروه از تعدادی عضو(6 تا 10 نفر)، تشکیل یافته است که به سیری از خود به دیگران پرداخته و سپس بازگشت به خویشتن دارند.آنها در طول این سفر کوتاه می آموزند که چگونه تعادل درخود را ایجاد کرده و به درجه ای مطلوب از اعتماد به نفس نائل شوند.
مقدمه:در مقاله قبل که با عنوان از یونگ تا شونمن(1)ارائه شد به آسیب های روانی در سطح فردی و اجتماعی پرداخته شد.آسیب هایی که از عدم تعادل بین منابع تکوین خود (fles) برمی خاست.راهکاری که از نظریه یونگ می توان داشت، ایجاد تعادل بین قوا و قسمت های مختلف روان و خود است(یونگ، 1960، مدی 1996)که می تواند خود را به سمت وحدت (ytinU) و همگرایی نیروها سوق داده و به نوعی doohfleS (خودیت)نائل گردد.در این مرحله هر چه ما به سمت خودیت پیش رویم، بیشتر به بهداشت روانی و سلامت نزدیک تر می شویم، بنیان اولیه خلقت انسان بر بهداشت روانی و سلامت مبتنی بوده است و با گذشت زمان و تعاملات غلط بین نفس و محیط و بین منابع مختلف تکوین خود، بیماری و اختلال عارض می گردد.یکی از راههای ایجاد تعادل در خود و منابع تکوین خود که می توان آنرا در دوره نوجوانی و جوانی(سنین بین حدود 13 تا 22 سالگی)به آسانی اجرا کرد، روان درمانی گروهی است. ادامه مطلب ... جمعه 1 ارديبهشت 1391برچسب:Psychotherapy, :: 17:22 :: نويسنده : نصرت نوجوان
he shadow, said celebrated Swiss psychiatrist C.G. Jung (see my prior post on A Dangerous Method), is the unknown ‘‘dark side’’ of our personality–-dark both because it tends to consist predominantly of the primitive, negative, socially or religiously depreciated human emotions and impulses like sexual lust, power strivings, selfishness, greed, envy, anger or rage, and due to its unenlightened nature, completely obscured from consciousness. (See my prior posts on anger and greed.) Whatever we deem evil, inferior or unacceptable and deny in ourselves becomes part of the shadow, the counterpoint to what Jung called the persona or conscious ego personality. According to Jungian analyst Aniela Jaffe, the shadow is the ‘‘sum of all personal and collective psychic elements which, because of their incompatibility with the chosen conscious attitude, are denied expression in life.’’ (cited in Diamond, p. 96). Indeed, Jung differentiated between the personal shadow and the impersonal or archetypal shadow, which acknowledges transpersonal, pure or radical evil (symbolized by the devil and demons) and collective evil, exemplified by the horror of the Nazi holocaust. Literary and historical figures like Adolf Hitler, Charles Manson, and Darth Vader personify the shadow embodied in its most negative archetypal human form. For Jung , the theory of the‘‘shadow’’ was a metaphorical means of conveying the prominent role played by the unconscious in both psychopathology and the perennial problem of evil. In developing his paradoxical conception of the shadow, Jung sought to provide a more highly differentiated, phenomenologically descriptive version of the unconscious and of the id than previously proffered by Freud. The shadow was originally Jung’s poetic term for the totality of the unconscious, a notion he took from philosopher Friedrich Nietzsche. But foremost for Jung was the task of further illuminating the shadowy problem of human evil and the prodigious dangers of excessive unconsciousness.
Especially concerned with those pathological mental states historically known as ‘‘demonic possession,’’ Jung’s psychological construct of the shadow corresponds to yet differs fundamentally from the idea of the Devil or Satan in theology. As a parson’s son, Jung was steeped in the Protestant mythos, digested the rich symbolism of Catholicism, and studied the other great religion and philosophical systems. But, as a physician and psychiatrist, he intentionally employed the more mundane, banal, less esoteric or metaphysical and, therefore more rational terminology ‘‘the shadow’’ and ‘‘the unconscious’’ instead of the traditional religious language of god, devil, daimon or mana. For Jung, depth psychological designations such as the shadow or the unconscious, were ‘‘coined for scientific purposes, and [are] far better suited to dispassionate observation which makes no metaphysical claims than are the transcendental concepts, which are controversial and therefore tend to breed fanaticism’’ (cited in Diamond, p. 97
ادامه مطلب ... جمعه 1 ارديبهشت 1391برچسب:تکنیک پذیرش,تکنیک مواجهه,تکنیک تغییر عادت ها,تکنیک مهار و مدیریت خشم,مهارت های کلامی و غیر کلامی,تکنیک مدیریت استرس,شناسایی رفتارهای نادرست,, :: 17:7 :: نويسنده : نصرت نوجوان
1) تکنیک آموزش افزایش مهارت های بین فردی . (2 تکنیک حل مسئله
این کارشناس ارشد روانشناسی بالینی اظهار کرد: حل مسئله یک تکنیک درمانی روان شناختی است که مراجعه کننده از این طریق یاد می گیرد از مجموعه آگاهی ها، دانش و منابع موجودی که در اختیار دارد بر حل مسئله یا مشکلی که با آن مواجه است استفاده کند. وی با بیان این مطلب ادامه داد: نداشتن مهارت حل مسئله می تواند اختلال های گوناگون روانشناختی (مثل افسردگی و اضطراب) و یا مشکل هایی در ازدواج و تربیت فرزند ایجاد می کند. ادامه مطلب ... موضوعات
پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
|
|||
|